یک پادشاهی بود در ولایت غربت که بسیار با مروت و رعیت پرور بود. این پادشاه، هرشب یک لباس شندر پندر پاره پوره درویشی را می پوشید و کشکول به دست و تبرزین به دوش، می رفت در کوچه های شهر سرک می کشید تا ببیند حال و روز مردم چطور است. یک شب که با لباس درویشی رفته بودند به سرکشی...

یک پادشاهی بود در ولایت غربت که بسیار با مروت و رعیت پرور بود. این پادشاه، هرشب یک لباس شندر پندر پاره پوره درویشی را می پوشید و کشکول به دست و تبرزین به دوش، می رفت در کوچه های شهر سرک می کشید تا ببیند حال و روز مردم چطور است. یک شب که با لباس درویشی رفته بودند به سرکشی...

در این مجموعه نام کتاب هایی که برای کودکان و نوجوانان مناسب می باشد را همراه با نام نویسندگان آنها مشاهده می کنید.این کتاب برای اولیاء ، معلمین و کارشناسان کودک و نوجوان مناسب می باشد.

دختر کوچولو جیغ کشید و پرید روی تخت زیر لحاف قایم شد. مامانش دوید توی اتاق و گفت "چی شده عزیزم؟" دختر کوچولو گفت : "من از موش های سفید کوچولو می ترسم مامان. نمیدونم چرا؟" اما مامان مه از این قضیه حسابی شوکه شده بود ...

بارون نام یک مجموعه شعری از آقای احمد شاملو می باشد. گوشه ای از این کتاب :
بارون میاد جر جر *** گم شده راه بندر
ساحل نسب چه دوره *** آبش سیاه و شوره
ای خدا کشتی بفرستد *** آتیش بهشتی بفرست
جاده کهکشون کو؟ *** زهره کهکشون کو؟ ...

کتاب برف گل یاس، مجموعه ای از اشعار کودکانه می باشد. نام اشعار این کتاب عبارتند از :
خواب بهشت -- فرشتگان شهر -- نقاشی جنگ -- بابای شهید -- کی میایی -- آمنه -- بابای خوبم -- کوچه فرشته ها -- دوستان شهید کجایید؟ -- باز با مایی -- حرفای پرستو -- پروانه شده ای؟

این کتاب شامل ده ها اشعار زیبای کودکانه می باشد. نام برخی از این اشعار عبارتند از :
آفتاب اومده -- ما گل های خندانیم -- پاشو پاشو کوچولو -- آقا موشه -- کبوتر ناز -- خونه زیبا -- چرخ و فلک -- تو حوض خونه ما -- عروسک قشنگ من -- قفس -- چشمک بزن ستاره -- درخت -- مداد زرد -- زنبور طلایی ...

در روزگاران قدیم، خیلی قدیم، شهر بزرگی بود. با مردمانی قانع، آرام و زحمت کش. هر کس سرش به کار و زندگی خودش بود. اگر هم در میان خانواده، دوستان و همسایه های آنها کسی نیاز به کمک داشت، به او کمک می کردند. دور از این شهر، نزدیک چشمه آبی، در یک کلبه کوچک روستایی، زن و شوهری با هم زندگی آرامی داشتند...

این کتاب همراه با برگردان انگلیسی آن می باشد.

در گذشته دور، کشور بزرگ و آباد ایران ، مردمان با دانش و پر تلاش داشت. ایرانیان با گذشت و شادابی در کنار هم زندگی می کردند. زنان، مردان، دختران و پسران همچون یک خانواده بزرگ و صمیمی با یکدیگر مهربان بودند، اما یک روز خبر بدی به گوش رسید ...

آهوی سپید و زیبا، دو برره آهو؛ دشت سبز و یک روز پر آفتاب در زیر آسمان بلند آبی. آهو با بره هایش در دشت فراخ و سبز، خوش می خرامید و خوش می چرید. بره آهو ها تازه داشتند چریدن یاد می گرفتند، چون دیگر باید شیر نوشیدن از پستان مادر را کنار می گذاشتند. آرامشی بود، آرامشی فراهم بود. تا اینکه ...